حارث بن عوف بن مالک بن زید بن شداد ذرعه (کذا)... نیای مالک بن انس یکی از ائمۀ اربعه بود. و رجوع به انساب سمعانی، و حارث و امام مالک بن انس و مالک بن انس شود
حارث بن عوف بن مالک بن زید بن شداد ذرعه (کذا)... نیای مالک بن اَنَس یکی از ائمۀ اربعه بود. و رجوع به انساب سمعانی، و حارث و امام مالک بن انس و مالک بن انس شود
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 28 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 12 هزارگزی خاور راه آهن واقع است. منطقۀ دشت گرمسیر مالاریائی و سکنۀ آن 180 تن است که شیعه اند و به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است... زیارتگاهی بنام عباس در این آبادی وجود دارد. ساکنان از طایفۀ سرخه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 28 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 12 هزارگزی خاور راه آهن واقع است. منطقۀ دشت گرمسیر مالاریائی و سکنۀ آن 180 تن است که شیعه اند و به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است... زیارتگاهی بنام عباس در این آبادی وجود دارد. ساکنان از طایفۀ سرخه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
پگاه آینده. (آنندراج). پگاه آینده و آن که بامداد می رسد. (ناظم الاطباء) ، کسی که پگاه می خوابد و به خود مشغول می گردد، خورندۀ در بامداد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصبح شود
پگاه آینده. (آنندراج). پگاه آینده و آن که بامداد می رسد. (ناظم الاطباء) ، کسی که پگاه می خوابد و به خود مشغول می گردد، خورندۀ در بامداد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصبح شود
کنایه از سپیدۀ صبح است. (آنندراج) : فیضی عجیب درین گل صبح از صبا رسید بیرون کشیم رخت کدورت صفا رسید. ظهوری (از آنندراج). به دشمن شبیخون زدن عاجزی است گل صبح بر قلب گردون زنیم. صائب (از آنندراج)
کنایه از سپیدۀ صبح است. (آنندراج) : فیضی عجیب درین گل صبح از صبا رسید بیرون کشیم رخت کدورت صفا رسید. ظهوری (از آنندراج). به دشمن شبیخون زدن عاجزی است گل صبح بر قلب گردون زنیم. صائب (از آنندراج)
دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر که در 73 هزارگزی شمال خاوری شادگان و یک هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد واقع است. دشت و گرمسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه جراحی. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان این آبادی از طایفۀ بنی خالد میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر که در 73 هزارگزی شمال خاوری شادگان و یک هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد واقع است. دشت و گرمسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه جراحی. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان این آبادی از طایفۀ بنی خالد میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
یعنی آن چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده. (آنندراج). آن چهل صبح که در تخمیر خمیر طینت آدم گذشت. (شرفنامۀ منیری). چهل صبحی که گل آدم تخمیر شده بود. (ناظم الاطباء). مخفف چهل صبح. و به همان معنی. (از آنندراج) : نوروز نوشروانشهی چل صبح و شش روزش رهی جاسوس بختش زآگهی دی علم فردا داشته. خاقانی. چل صبح و هشت خلد به نام محمد است زآن عقل حا و میم برین حال دال یافت. سلمان (از شرفنامه). رجوع به چهل صبح شود
یعنی آن چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده. (آنندراج). آن چهل صبح که در تخمیر خمیر طینت آدم گذشت. (شرفنامۀ منیری). چهل صبحی که گل آدم تخمیر شده بود. (ناظم الاطباء). مخفف چهل صبح. و به همان معنی. (از آنندراج) : نوروز نوشروانشهی چل صبح و شش روزش رهی جاسوس بختش زآگهی دی علم فردا داشته. خاقانی. چل صبح و هشت خلد به نام محمد است زآن عقل حا و میم برین حال دال یافت. سلمان (از شرفنامه). رجوع به چهل صبح شود
عباسه دختر فضل و زن احمد بن حنبل. درگذشته به سال 241 هق. و از زنان محدث و نیکوکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 225). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 176 شود، است، کرنبیه (نوعی طعام) ، مقره (حوض آب). (المرصع)
عباسه دختر فضل و زن احمد بن حنبل. درگذشته به سال 241 هَق. و از زنان محدث و نیکوکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 225). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 176 شود، اِست، کرنبیه (نوعی طعام) ، مقره (حوض آب). (المرصع)